مشکلات زندگی

یعنی کاری سخت تر از درآوردن کیف پول از جیب عقبت وقتی یه خانم بغل دستت نشسته توی تاکسی هست؟

پ. ن. : مشکل که یکی دوتا نیست!!

ادامه خواندنمشکلات زندگی

شورت صورتی

پلیرم رو گذاشته بودم روی حالتی که خودش یه سری از آهنگ هایی که تاحالا پلی نکرده بودمشون رو پخش کنه:

اولی: عاشق بمونیم از یه خانومه که نمیدونم کی بود

دومی: یونیت فور ـ ولنتاینز د ِی

سومی: حالم بده، حالم بده، عشقم رفته نیومده ؛ با حالت لکنت (بنیامین)

نتیجه اینکه

اولن من اینا رو ریخته بودم تو پلیرم!

ثانین این پلیر ما بدجوری عاشق شده طفلک!

ثالثن … ای بابا

.

سه – چهار روز پیش داشتم با خودم فکر میکردم اگه خاطراتم از تاکسی سوار شدن هام از چهارم – پنجم دبستان تاحالا رو نوشته بودم، تا الآن یه کتاب برای چاپ داشتم!

امروز یه تاکسی سوار شدم؛ طرف بدون هیچ دلیلی رفت تو لاین مخالف و به مسیرش ادامه داد همینجوری! اونم تو خیابون دو طرفه ای که وسطش جدول کشی شده و دو لاینش با جدول از هم جدا شده

.

عنوان پست هم مربوط به موردی ِ که امروز روی شمشاد های کنار پیاده رو پهن شده بود! :)) لازمه بگم زنونه بود یا مردونه؟!

خداییش کشور بهتر از ایران؟ شهر بهتر از تهران؟ تفریح بیشتر از این؟

البته اینکه عنوان پست میتونه به راحتی یه وبلاگ رو بین پربازدید ترین ها قرار بده هم مسئله ی جالب و تأثیر گذاریه!! نمونش وبلاگ بچه های دانشگاه تهران جنوب و این پستشون!

ادامه خواندنشورت صورتی