دیوار

کلیدی تو دستت، می‌خوای در رو وا کنی، این‌جا که دری نیست
تو دریا نمی‌ری، اما دریا هم خشکیده
می‌خوای بری مینیاس، مینیاسی دیگه نیست
ژوزه؛ حالا چی؟
اگر تونستی بخواب، اگر تونستی خسته شو، اگر تونستی بمیر
اما تو نمی‌میری، تو سگ‌جونی ژوزه
تنها تو تاریکی، مث یه چهارپای وحشی، بی‌ هیچ خدا-پیغمبری
حتی بدون یک دیوار، که بتونی به‌ش تکیه بدی
بی‌اسب سیاهی، که بتازونیش
تو کوچ می‌کنی ژوزه، به کجا ژوزه؟

پ ن: اگر میخواین سرعت به گــا رفتن این مملکت رو بدونین، بهترین کسی که میتونین ازش اطلاعات بگیرین کسیه که توی دهه اخیر هر سال مصاحبه جذب کرده باشه… قشنگ درک کرده وضعیت رو…

ادامه خواندندیوار

آقای ابزار

  • Post author:
  • Post category:تضاد

هر جا در تعامل با دیگران دچار مشکل شدی
رفتارت رو بررسی و پایش کن
اما یادت باشه، فقط یه حروم زاده ست که در تعامل با یه حروم زاده می‌تونه رابطه برد-برد داشته باشه
لذا
خیلی حرص نخور

ادامه خواندنآقای ابزار

روزهایی هست که بلند شدن، خودش پیروزی است

  • Post author:
  • Post category:تضاد

-اگر بعضی ها از من یا کارهام خوش شون نیاد چی؟
+تو باید راه خودت رو بری، بهتره اون ها رو از دست بدی تا خودت رو…

ادامه خواندنروزهایی هست که بلند شدن، خودش پیروزی است

​این دو پای عجیب

  • Post author:
  • Post category:تضاد

آدم ها
تو کل زندگی
دنبال عشق ن
و وقتی بهش میرسن
در مقابل این عظیم ناشناس غیر قابل پیش بینی
فرار میکنن
اونی که بمونه…

ادامه خواندن​این دو پای عجیب

خالق خندان

  • Post author:
  • Post category:تضاد

خدایا تو که تنها بودی
این شوخی ها رو از کی یاد گرفتی؟

چرا هر وقت که دیگه دنبالش نیستیم، بهش میرسیم
چرا همیشه حس دیر رسیدن بهمون میدی؟ دوست داری دست بندازیا…

ادامه خواندنخالق خندان

جبر or شانس

یه بار چشمم رو بستم و از خیابون رد شدم
میخواستم ببینم زندگی ارزش زنده موندن داره یا نه
انگار داشت
اما وقت های کمی هست که میفهمم چرا ارزشش رو داره

تو

یکی از اون وقت هایی…

ادامه خواندنجبر or شانس

داستان

+ یه داستان برام تعریف کن

– چجور‌ داستانی؟

+ یه داستانی که پایانش خوش باشه

– چیزی به اسم پایان خوش نداریم
همه پایان ها غم انگیزن

+ پس یه داستان خوش تعریف کن
ولی وسطش تموم ش کن…

ادامه خواندنداستان