من تازه دیدم واسه همین جسارتا الان نظر میدم راجبش…
نوشتت خیلی دکوره.
هر موقع تونستی 100 سال زندگی کنی
توی 100 سالگی مثله جونیت پر قدرت بودی و با نشاط.
اون موقع بیا از این حرفا بزن.
زندگی کوتاهتر از اونیه که با شعار بخوای سپریش کنی.
اگه حرفت یه کاریکلماتوره یه پاورقی واسش بنویس.اگه قبولش داری یه جواب به نظر من بده.اگه نداری که خب چرا نوشتیش ؟
جریان چیه ؟
Who is right? Who is wrong? I don’t know
بابا من از اول زندگیم دارم این طوری رد میشم.تازه ملی خودمو پرت می کنم جلو ماشین و پامو میزارم زیر ماشین ولی هیچی نمییشه.
برا همین مطمئن شدم حالا حالا خیال مردن ندارم!
ببین آقای امین تو می دونستی خیلی بااستعدادی؟! چون خیلی وقت بود چیزی به این اندازه منو عصبانی نکرده بود!
خیلی خیلی ببخشید ولی خیلی خیلی خیلی کار احمقانه ای کردی!
راننده های بدبخت هیچی ، این که اگه می مردی و اون دنیا چه خاکی به سرت می کردی هم هیچی ، اگه یه جات هم میشکست به درک ، ولی اگه می زد و زبونم لال قطع نخاع می شدی و اومدیم و صد سال دیگه هم تا عزرائیل بیاد سراغت مونده بود ، اون وقت می تونی دقیقا خودتو تصور کنی؟ و ادامه ی زندگی ات رو؟
یه تو گوشی طلبت اگه یه روز اتفاقا بهت بر خوردم.
کامنتت مثل مسکن موقت بود.میگم موقت چون می دونم اثرش چند ساعت دیگه میره.ولی فک کنم اون چند خط وسط رو نادیده گرفتی.اگر چنین شخصیتی وجود داشت شاید همین کارو می کردم.شاید آدمایی که بشه ازشون تو این موارد کمک خواست باشند ولی خودت بهتر می دونی آدم -اونم یه سختگیری مثل من- با هر کسی نمی تونه حرف بزنه و هر کسی هم نمی تونه آرومش کنه.
چرا وردپرس کامنت خصوصی نداره؟
البته فک کنم خوبه همون بهتر که نداره:) ولی اگه تاییدی اند کامنتات ، اینو پیش خودت نگه دار.
منظورم از چند خط وسط اونجاییه که نوشتم کسی نیست و حتی اگر هم باشه من چیزی ندارم که بگم.
ولی اینی که گفتی قبول ندارم.کیمیاگر پائولو کوئیلو رو خوندی؟ منظورم چنان شناختیه.یه جور راهنمایی واسه اون شناختی که تو گفتی.شناختی که تو طول زندگی به وجود میاد ولی آدم یه جایی حس می کنه عوض در جا زدن داره جلو میره.من دارم درجا می زنم امین.گاهی حس می کنم به وجود اومده ولی یهو میریزه به هم.گاهی می بینم گاهی از قبل هم کورتر میشم.این چیزا صبر می خواد.می دونم.ولی گاهی آدم طاقتش تموم میشه دیگه.مثل همون وقتایی که آدم فکر نمی کنه;)
این یکی کامنت است!
من هی میام کامنت بذارم هی درگیر میشم با خودم پاکش می کنم!
راستی توجه کردی جوابایی که به ملت میدی یا کامنت هایی که میذاری بیشتر بازی با کلماته؟(الان دارم پاچه می گیرم.مشکل خودته!)
قربون شما.همین با خودم درگیری دارم واسه سه نسل قبل و بعدم بسه!
جدا انتظار داری برم همه ی پستاتو دنبال یه کامنت شعاری بگردم؟اونم تو این خر تو خر امتحانا؟راس میگم دیگه!
بدم نیس.فقط شعاری حرف زدن پیچیده کردن بیخود همه چیه. بعدش به من میگه شعار میدی و سختش می کنی!
الان گند زدم به پستت ! D: تو چرا کویک کامنت نمیذاری واسه اینجا؟
ولی اگه به طور جدی می خوای شانس امتحان کنی ، یه آهنگه به کفایت بلند بچپون تو گوشت ، چون در این صورت می تونی به جد نا هوشیار و در اختیار مرام شانست باشی…
من همینجوری که آهنگ گوش میکنم الآن، عملن نمیشنوم صدای محیط خارج رو
مامانم اینا گاهی میترسن که ماشین بهم بزنه به خاطر نشنیدن صدای بوق
صحنه های بال بال زدن ِ آدمایی که کارم دارن یا میخوان آدرس بپرسن و اینا جالب میشه گاهی! D:
:-ss
khasti hesab koni az tabe poasan ehtemalesho hesab kon
manam mitooni be onvane ye motagheyere tasadofi dar nazar begiri :-D
ترجیح میدم عملی بدست بیارم؛
از تئوری خسته شدم
هرچند معلوم نیست فردا شب هم به اندازه ی امشب جرئت داشته باشم
هروقت تونستین ده سال باهم باشین
ده سال باهم زندگی کنین
اما هردوتون بـاکره بمونین
بیا تا در مورد عشق باهم صحبت کنیم
من تازه دیدم واسه همین جسارتا الان نظر میدم راجبش…
نوشتت خیلی دکوره.
هر موقع تونستی 100 سال زندگی کنی
توی 100 سالگی مثله جونیت پر قدرت بودی و با نشاط.
اون موقع بیا از این حرفا بزن.
زندگی کوتاهتر از اونیه که با شعار بخوای سپریش کنی.
اگه حرفت یه کاریکلماتوره یه پاورقی واسش بنویس.اگه قبولش داری یه جواب به نظر من بده.اگه نداری که خب چرا نوشتیش ؟
جریان چیه ؟
Who is right? Who is wrong? I don’t know
جریانی نیست
چی بگم؟
بسیار منو یاد به یاد سکانسی انداختی که
در فیلم دایره زنگی
باران کوثری سوار ماشین حامد بهداد شد
و ادامه ماجرا
.
.
.
.
زیر میگرنت آخه داداش من!!!ه
:D
امشب که نگرفتن
تا فردا!
فیلم خور!
badbakht una behet nazadan to chera be khodet gerefti :D
30 million miarzi akhe to ? ke adam bezane behet ?
حیف که…!
کچل! ;)
داداش من از این حرفها ننویس…یه چارتا بنده خدا رد میشن از اینجا اون وقت به سرشون میفته شانسشونو امتحان کنن..خونش میفته گردن شوما!
یعنی خودشون انقدر تخیل و تفکرشون ضعیفه؟!
شایدم راست بگی البته
آدرس بده دفه بعد خودم از روت رد میشم به شرطی که دیه ماشینو بدی!!!:دی
گدا!
بیا و نیکی کن!!میخوام زیرت کنم راحت شی!!هم راحتت کنم هم پول صافکاری ماشینو بدم!!:دی
تقریبن هفته ای چن بار این کارو میکنم، میدونی که… (البته خیلی دنبال سنجیدن شانس و اینا نیستم) D:
بد شانسی تو، خوش شانسی ما!
تو؟ فک نمیکردم
من که دفعه اولم بود این روش رو امتحان میکردم!
نه، آخه مسئله عادته. یعنی اصولن خیلی حواسم به خیابون نیس، اصولن دارم میرم زیر ماشین
یکی دو بارشو که با هم بودیم!
اون به خاطر شاسکول بودنه البت!
پس چراغ قرمز رد میکنی D:
بابا من از اول زندگیم دارم این طوری رد میشم.تازه ملی خودمو پرت می کنم جلو ماشین و پامو میزارم زیر ماشین ولی هیچی نمییشه.
برا همین مطمئن شدم حالا حالا خیال مردن ندارم!
اوه! میخوای ببرمت دکتر رفیق؟
ببین آقای امین تو می دونستی خیلی بااستعدادی؟! چون خیلی وقت بود چیزی به این اندازه منو عصبانی نکرده بود!
خیلی خیلی ببخشید ولی خیلی خیلی خیلی کار احمقانه ای کردی!
راننده های بدبخت هیچی ، این که اگه می مردی و اون دنیا چه خاکی به سرت می کردی هم هیچی ، اگه یه جات هم میشکست به درک ، ولی اگه می زد و زبونم لال قطع نخاع می شدی و اومدیم و صد سال دیگه هم تا عزرائیل بیاد سراغت مونده بود ، اون وقت می تونی دقیقا خودتو تصور کنی؟ و ادامه ی زندگی ات رو؟
یه تو گوشی طلبت اگه یه روز اتفاقا بهت بر خوردم.
ببخشید خب!
راست میگی
اما گاهی آدم فکر نمیکنه
کامنتت مثل مسکن موقت بود.میگم موقت چون می دونم اثرش چند ساعت دیگه میره.ولی فک کنم اون چند خط وسط رو نادیده گرفتی.اگر چنین شخصیتی وجود داشت شاید همین کارو می کردم.شاید آدمایی که بشه ازشون تو این موارد کمک خواست باشند ولی خودت بهتر می دونی آدم -اونم یه سختگیری مثل من- با هر کسی نمی تونه حرف بزنه و هر کسی هم نمی تونه آرومش کنه.
چرا وردپرس کامنت خصوصی نداره؟
البته فک کنم خوبه همون بهتر که نداره:) ولی اگه تاییدی اند کامنتات ، اینو پیش خودت نگه دار.
نیستن. پاک کنم؟
ببین، تایید کامنت واسه همین وقتا خوبه
یه بار دیگه هم من این سوالو پرسیده بودم
نه دیگه مهم نیست.بیشتر که فک می کنم این جا همه خودی اند و دوست داشتنی:)
آقا 8 بهمن شد.
ما در خدمتیم!
جاش با تو
من بزرگترین مشکل زندگیم جا پیدا کردن واسه قراره!
:)
تو این هفته هماهنگ میکنیم
:))
من مکان جور می کنم، به شرطی که واسه منم بیارین
قد این حرفا نیستی
آخه از کسی که نمی تونه مکان جور کنه
انتظار ندارین چیز دیگه جور کنه که؟ :دی
باشه
منتظرم
اگه تونستی یه جوری هم هماهنگ کن همه بیان
دیده و ندیده
شناخته و نشناخته
دوست دوست ما دوست ماست!
آهان! خب زنده ای هنوز یعنی این؟
:دی
ببین خیابون رد شدن من رو که دیدی؟ نیاز به کامنت گذاشتن هم هست یا نه؟
فکر کنم از اثرات کلاس داشتن با منه ها! زده به سرت کلا! :دی
نه بابا! ربطی به این نداشت
نه دیگه. تو اگه در اون وضعیت بمیری به خاطر حماقته! مال من با علم بود!
اون علم تو از صد تا حماقت بدتره
چاکر داداشمونم هستیم! :-*
ترجیح میدم از رو حماقت بمیرم که بتونم بعدش به حماقتم بخندم و باز شروع کنم، تا اینکه از روی علم بمیرم و بعدش نتونم سر بلند کنم از نادونی خودم!
منظورم از چند خط وسط اونجاییه که نوشتم کسی نیست و حتی اگر هم باشه من چیزی ندارم که بگم.
ولی اینی که گفتی قبول ندارم.کیمیاگر پائولو کوئیلو رو خوندی؟ منظورم چنان شناختیه.یه جور راهنمایی واسه اون شناختی که تو گفتی.شناختی که تو طول زندگی به وجود میاد ولی آدم یه جایی حس می کنه عوض در جا زدن داره جلو میره.من دارم درجا می زنم امین.گاهی حس می کنم به وجود اومده ولی یهو میریزه به هم.گاهی می بینم گاهی از قبل هم کورتر میشم.این چیزا صبر می خواد.می دونم.ولی گاهی آدم طاقتش تموم میشه دیگه.مثل همون وقتایی که آدم فکر نمی کنه;)
یعنی به پست بعدی خواهی رسید؟
آدم با چشم نگاه میکنه بازم نزدیکه زیرش
کنن.چه برسه که نگاه نکنه.
آره بابا! اول انجامش دادم بعد نوشتمش! ;)
ببخشید، اینکه میفرمایید “آدم با چشم نگاه می کنه…” یعنی آدم با جای دیگه ای هم غیر از چشم نگاه می کنه که حالا چشم یه مقدار دقیق تره، درست فهمیدم؟!
منظور همون نگاه کردنه نه وسیلش.
چون بعضی وقتا با چشم نگاه میکنیم ولی نمیبینیم و بالعکس.
اوه اوه !! چه کارا !!
آقا اگه لااقل دلت واسه خودت و خونواده ات نسوخته ، دلت واسه اون راننده ی بیچاره و زن و بچه اش که قراره بزنه بهت بسوزه!!
این یکی کامنت است!
من هی میام کامنت بذارم هی درگیر میشم با خودم پاکش می کنم!
راستی توجه کردی جوابایی که به ملت میدی یا کامنت هایی که میذاری بیشتر بازی با کلماته؟(الان دارم پاچه می گیرم.مشکل خودته!)
تو بذار ، من لازم بود باهات درگیر میشم ( سعید زر زر کنی من میدونم و تو ها! )
کدوم مثلن؟ با مدرک حرف بزن! D: بعدشم مگه بده
قربون شما.همین با خودم درگیری دارم واسه سه نسل قبل و بعدم بسه!
جدا انتظار داری برم همه ی پستاتو دنبال یه کامنت شعاری بگردم؟اونم تو این خر تو خر امتحانا؟راس میگم دیگه!
بدم نیس.فقط شعاری حرف زدن پیچیده کردن بیخود همه چیه. بعدش به من میگه شعار میدی و سختش می کنی!
الان گند زدم به پستت ! D: تو چرا کویک کامنت نمیذاری واسه اینجا؟
و واقعا چشم بسته رد شدی / شاید اون موقع اصلا ماشینی نبوده ؟
اما خوب تصمیم جالبیه برای امتحان کردن شانس زندگی و البته بدبخت کردن راننده یک ماشین !
خیلی کیف می ده این کار D:
ولی اگه به طور جدی می خوای شانس امتحان کنی ، یه آهنگه به کفایت بلند بچپون تو گوشت ، چون در این صورت می تونی به جد نا هوشیار و در اختیار مرام شانست باشی…
من همینجوری که آهنگ گوش میکنم الآن، عملن نمیشنوم صدای محیط خارج رو
مامانم اینا گاهی میترسن که ماشین بهم بزنه به خاطر نشنیدن صدای بوق
صحنه های بال بال زدن ِ آدمایی که کارم دارن یا میخوان آدرس بپرسن و اینا جالب میشه گاهی! D:
ندارم !!!
مگه برای رد شدن از خبابون جایی رو نگاه کنیم؟