خودمم گاهی میترسیدم که یه چیزایی رو بگم
اما وقتی اینجا شد دنیای من، وقتی پذیرفتم که اینجا دنیامه و اینی هم که هست خودمم
که جزئی از خودمه
خیلی راحت تر شدم
نمیدونم چرا «پاسخ» زیر کامنتات رو که میزنم این فضای تایپ غیب میشه.
راستش خودم هم راحت نیستم.
حسی بود که همون لحظهی بعد از خوندن متنات اومد
که ممکنه هیچ ربطی به مطلب تو نداشتهباشه. یعنی ممکنه اشتباه گرفتهباشم
اینه که به ریسکاش هم نمیارزه
آره برای خودم هم غیب میشه
بعد از اینکه میزنی پاسخ، یه دور صفحه رو فرش کنی درست میاد
حتا قبلش کامنتت رو هم میتونی بنویسی بدون اینکه ببینیش و بعد رفرش کنی و بفرستی (با فایرفاکس)
خب الآن رفرش کردم اومد، ولی این پاسخئه یا همون کامنت معمولی؟ قیافهش شبیه کامنت معمولیئه.
فکر کنم بهخاطر این برفاست. کد-اش لابد نمیسازه به مزاج وبلاگات.
بعد ما یه بار دستمون توی کادر بود
کشتین خودتون و ما رو
حالا که اینهمه مون(!) توی کادره هیچکی هیچی نگفت! چه همه پیشرفت کردینا!
میتونم با خیال راحت ادامه بدم یعنی؟ :دی
منم یه روزی چهل ساله میشم، کجای کاری
دلیل مهمی داشت اون عدد
نه متوجه شدم اینو
میخواستم یه چیزی بگم
ترسیدم از نگاه نامحرم…
بگو راحت باش!
اینجا دنیای منه…
خودمم گاهی میترسیدم که یه چیزایی رو بگم
اما وقتی اینجا شد دنیای من، وقتی پذیرفتم که اینجا دنیامه و اینی هم که هست خودمم
که جزئی از خودمه
خیلی راحت تر شدم
نمیدونم چرا «پاسخ» زیر کامنتات رو که میزنم این فضای تایپ غیب میشه.
راستش خودم هم راحت نیستم.
حسی بود که همون لحظهی بعد از خوندن متنات اومد
که ممکنه هیچ ربطی به مطلب تو نداشتهباشه. یعنی ممکنه اشتباه گرفتهباشم
اینه که به ریسکاش هم نمیارزه
بذار حالا از این گوشه برات میل میکنم
آهان باشه
آره برای خودم هم غیب میشه
بعد از اینکه میزنی پاسخ، یه دور صفحه رو فرش کنی درست میاد
حتا قبلش کامنتت رو هم میتونی بنویسی بدون اینکه ببینیش و بعد رفرش کنی و بفرستی (با فایرفاکس)
خب الآن رفرش کردم اومد، ولی این پاسخئه یا همون کامنت معمولی؟ قیافهش شبیه کامنت معمولیئه.
فکر کنم بهخاطر این برفاست. کد-اش لابد نمیسازه به مزاج وبلاگات.
ایول!
(دیدگاههایتان را خیلی تند میفرستید. کمی آهستهتر.)
اینم دیگه میکنه تو ما
عمرمون داره میگذره
این منو هم خیلی بضی وختا غمگین میکنه
و باد
که فکر میکردیم تنها از دو جانب ما میگذرد
عقربه را تکان داد و ما
پیر شدیم
.
.
.
.
راستی سرما نخوری
خب بیستو هشت سالگی چه خبره ؟
او کیست ایا ؟
ایا او تویی ؟!
بعد ما یه بار دستمون توی کادر بود
کشتین خودتون و ما رو
حالا که اینهمه مون(!) توی کادره هیچکی هیچی نگفت! چه همه پیشرفت کردینا!
میتونم با خیال راحت ادامه بدم یعنی؟ :دی