تنها شبی هفت ساله خوابیدم و بامدادان هزار ساله برخاستم Post author:امین Post published:اردیبهشت ۲۰, ۱۳۹۴ Post category:تضاد / روزنگار Post comments:۰ دیدگاه آخ که دلم میخواد بخوابم و… دیگه بیدار نشم؟ بیدار بشم و ببینم چند سال گذشته؟ ولی باید تلاش کرد… باید تلاش کرد؟ اشتراکگذاری:رایانامهبیشترتوییترفیسبوکچاپتامبلرلینکداینرددیتپینترست #نوشته های مشابه: آخ D: بعد از ۱ سال… ۸۰۲: انتخاب هیچکس تنها نیست برچسب ها: روزنگار, فرهیخفسردگی, موقت Read more articles پست قبلیThe Lost Thing پست بعدیدر باب اخلاء شاید دوست داشته باشید در باب اخلاء مهر ۱۳, ۱۳۹۸ مهر ۱۲, ۱۳۸۸ When You Say Nothing At All فروردین ۵, ۱۳۸۹ This is the night مرداد ۳۱, ۱۳۸۸ دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنظراتEnter your name or username to comment Enter your email address to comment Enter your website URL (optional) ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم. Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA. − دو = Δ