جبر or شانس
یه بار چشمم رو بستم و از خیابون رد شدم
میخواستم ببینم زندگی ارزش زنده موندن داره یا نه
انگار داشت
اما وقت های کمی هست که میفهمم چرا ارزشش رو داره
تو
یکی از اون وقت هایی…
تو، من
دلم می خواهد کسی باشد که آنقدر دوستش بدارم تا…
آنقدر دوستش بدارم تا…
آنقدر دوستش بدارم تا…
هیچ…”تا”یی ندارد…
شما نه! تو
روند تبدیل شدن ِ آدما از شما به تو
روند جالب و اغلب دوست داشتنی ایه