پسرخاله، دختر خاله
پایین کشیدن آسون ِ
بالا کشیدن ِ که پدر آدم رو در میاره و وجود میخواد
دیالوگ: باور
+ درباره‌ی پیت به مردم چی میگیم؟
– بهش میگیم وقتی رفتیم دنبال آذوقه، مُرد
و جون ما رو نجات داد
+ به نظرت واقعاً باور میکنن؟
– مردم چیزی که میخوان رو باور میکنن
همه یه قهرمان رو دوست دارن
بله خب
آقا ما به این توصیه ی بهداشتی کردیم که اصلن میدونی تو عمرت ۷ کیلو رژ میخوری؟!
زرتی ورداشت جواب داد که: پسرا که بیشتر میخورن عزیزم!
دیالوگ – حقیقت
– what is truth, Claudia?
Do you hear it,
Recognize it when it is spoken?
+ yes, I do.
Don’t you?
– how?
Can you tell me?
+ if you will not hear the truth,
No one can tell you…