دیالوگ

+ خانم ها و آقایون ؛ بهتون اطمینان میدم

مهم نیست بقیه چه قولهایی میدن

وقتی سربزنگاه میرسه

هیچکدومشون اونجا نیستن …

———

– تو جز نشستن هیچ کاری نکردی

تو تنبل و احمقی

فکر می کنی خدا به خاطر حماقتت بهت رحم می کنه؟

خدا آدمای احمق رو نجات نمیده

———

+ تو حسودی؟ حسادت می کنی؟

من یه حس رقابت دارم

نمیخوام هیچکس دیگه موفق بشه

از بیشتر افراد متنفرم

یه وقتایی میشه که به آدم ها نگاه می کنم و چیزی که ارزش دوست داشتن داشته باشه پیدا نمی کنم

میخوام به قدر کافی پول درآرم ، که بتونم از همه کناره بگیرم

من چیزای خیلی بدی در مردم می بینم . سالها این نفرت رو ساختم

ذره به ذره

ادامه خواندندیالوگ