جبر or شانس
یه بار چشمم رو بستم و از خیابون رد شدم
میخواستم ببینم زندگی ارزش زنده موندن داره یا نه
انگار داشت
اما وقت های کمی هست که میفهمم چرا ارزشش رو داره
تو
یکی از اون وقت هایی…
یه بار چشمم رو بستم و از خیابون رد شدم
میخواستم ببینم زندگی ارزش زنده موندن داره یا نه
انگار داشت
اما وقت های کمی هست که میفهمم چرا ارزشش رو داره
تو
یکی از اون وقت هایی…
آدما هرچی بزرگتر میشن خوشی هاشون کوچیکتر میشه
یه جای کار این دنیایی که برای خودمون ساختیم میلنگه…