=))
اینو یکی از دوستان برام نوشته بود که بنویسم برا استادی که با ۹ انداخته بود منو. من که روم نشد! اما خدا بود :)) باشد که به کار شما بیاد!
به “۱” فکر میکنم که کوچکترین عدد قابل شمارش ریاضی هست. به اینکه گاهی همین “۱” ناقابل میتونه چه تاثیری تو سرنوشت آدمها داشته باشه. به اینکه گاهی چقدر چرخ روزگار میتونه بخاطر بودن یا نبودن همین “۱” تندتر یا کندتر بچرخه.
مثلاً اگر شما “۱” روز قبل از امتحان ایمیل من رو میدیدید شاید هیچ وقت من به چنین چیزی فکر نمیکردم. یا اینکه اگر رتبه من در امتحان میان ترم “۱” نمیشد، شاید هیچ وقت چنین جرأتی در من برای نوشتن این خط ها پیدا نمیشد. همین کم بودن این “۱” حقیر توی نمره من باعث شده مجبور باشم “۱” ترم تحصیلی بیشتر مهمون دانشگاه بشم. و شاید همین نبودن این “۱” باعث بشه خط زندگی من کلاً “۱” سال عقبتر بیفته…
و عجیب بودن این بازی وقتی برام بیشتر میشه که ببینم کلید حل این مشکلات فقط به دست “۱” نفر باشه. “۱” نفر که میتونه باعث بشه “۱” نفر دیگه از فرصت زندگی که هر روزش فقط “۱” بار نصیب آدم میشه استفاده بهتری ببره و تن به تکرار و عقب افتادن نده…